۱۶ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۵۷
و آنگاه خدا
برای شهر ترانه ای می خوانی و رد می شوی
اما من
مست و مستور
به دنبال توام
به اواز دشت ها که می رسی
اواره شده ام
و بین کوه ها و جابه جایی قاره ها
میان دریاها
و مرجان ها و گودال های پر آب
به دنبال تو
تو می خوانی و من
در من
در تو
در انعکاس تو
به دنبال تو ام
تو می خوانی
و
من
حالا دارم می خوانم
از اولین کلمه!
______________________________________
بعضی وقت ها خودم می دانم
آنقدر گنگ می نویسم
که مجبورم نامی بگذارم تا شاید اندکی مفهوم منتقل شود!
۹۲/۰۵/۱۶