۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۹
62
این روزها بیشتر نیاز به بودنت را احساس میکنم
با این که میدانم این مشغله های تمام ناشدنی چطور درگیرت کرده اند
اما هر ثانیه حضورت درکنارم انگار آرامش دنیاست و فراغت از هرچه فکر و خیال
شده ام مثل دختر بچه ای که بعد از رفتن پدرش بهانه می گیردو تا مدت ها گریه میکند تا پدرش به هر زوری شده برگردد اما میداند که باید صبر کند اما نمیتواند گریه هم نکند!
حالا خودم هم مادر ان کودکم که باید ساکتش کنم هم همان کودکم.
امروز واقعا وقتی رفتی پشت سرت گریه کردم!
بعضی وقتها همسرم باید پدرم هم بشود!
__________________________--______________________--_______________________--_________--
موتورانه مان تبدیل شده به پرایدانه!!!
۹۳/۰۵/۲۹